آیا می دانیم عشق گاهی اشک است... اشکی که می چکد در بیابان... در گرماگرم فصلی داغ... میانه ی صحرای مشرق زمین... در خیل سیاهپوشانی که جز یک اسم بر زبان ندارند... جز السلام علیک یا غریب الغربا! السلام علیک یا علی بن موسی الرضا!
سلام... سلام آقاجان... سلام سُرور و حُزن مدام... سلام نبیّ کائنات... به تعداد اشک هایی که اینروزها فرو می چکد در مشایه و حرم و هیئت و بیوت، به شما سلام...
رفیقی رفته پیاده روی اربعین و امروز ویدئو کوتاهی فرستاده که قریب بیست باری می شود نگاهش کرده ام و اصلا نمی شود دست بردارم از دیدنش. یعنی سیر نمی شوم از روحی که جاریست در لحظه لحظه اش. آنقدر که بگمانم به تنهایی یک روضه شریف و عمیق است. حال خوب کن است و به آدمیزاد دوردستی چون من، بال و پَر می دهد.